گاهی اوقات با وجود داشتن یه عالمه شماره تو فون‌بوکت، یه عالمه آیدی تو لیست یاهوت، یه عالمه دوست دور و برت، یه عالمه همکار ، هیچ‌کس نیس که بفهمتت.  

سکوتت رو، بغضت رو، دلتنگیت رو، نگاهت رو، خستگیت رو و حرفایی که می‌‌خوای بزنی و نمی‌تونی. نمی‌تونی. نمی‌تونی...  

گاهی اوقات لازمه که تو هیچی نگی ؛ مجبوری که هیچی نگی.... 

 از همین گاهی‌ اوقاتاس الان...

نظرات 2 + ارسال نظر
المیرا شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:04 ب.ظ http://dreamwhite.blogfa.com

تازگیا حس کردم بلاخره بعد تماما این ادمهایی که امتحان کردم برای این لحظه ها
تونستم مشترک مورد نظر رو پیدا کنم
اما خوب میدونم تو این اوقات چقدر دلم میخواد تماما فون بو ک و اد لیستو و هم کلاسی هارو بریزم تو کیسه مشکی بزارم ساعت 9 پشت در

بابک شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:05 ب.ظ http://white-letters.blogfa.com/

یعنی جانا سخن از زبان ما میگویی!!!چی میشد این فون بوک گوشیم و ادد لیست مسنجرم به جای یه مشت آدمک یه دوست واقعی داشتم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد